چکار کنم ! چه بگویم؟
جستاری در بی باب ■این معضلِ اَهم مربوط به هنگاهه ایست که قاعده شکل نگرفته بود و قانون وجود نداشت .اساس ، مهمل بود و محل° جایی غیر قابل سکونت .بیماری ام تقدیم تو باد...
نه نمایشی که ذرات دیوانه را گرد اورد و نه برداری که به نیروها سامان ببخشد ،خدا هم که البته گنگی خاص خودش را درد..جهیدن..
کارکرد در یک فضای انتزاعِ بی ربط° جولان میداد ،نه مسئله ای وجود داشت که کاوشی در مسیر پاسخ شکل بگیرد و نه عدم بود که هیچ باشد و هیچ ...هیچی.
گیجی هم نبود و نه اشوبی که تصادفا به توده های منظم موقتی بیانجامد .
تفاوت و تنوع چه تناسبی با هم دارند ...گسترش فضا ،پیدایی خلاق پهنه ی جولان نشو نما ..."نجوای پارازیت تو هزارتوی مخ میپیچید و از منافذ پوست نشت میکرد و به فضا زمان استحاله میافت" .
عرق ریزی جوهر مجهول و تشکیل حباب های هستومندی که هنوز فاقد وجود بود و بعد هم قرار نداشت که موجود بشود ...
پرس جو بالاخره به سوال رو به مسئله و _ نشو نمای اقدام متقدم بر ترجیحات مرتب بنا بر ارتکاب انگیزش مند توبیخ اراده _.
عقل به گل نشست و پرسش و پاسخ پس از به تکامل رسیدن در سیری قهقرایی به عاطفه ی تمثیل ، رکب ارگانیک میزند .
تمرکز بر سیر مشخص ،پله پله در جو ازمون و خطا>> شکل ♧و یافتن و بر تکینگی منحصر به فرد هر نمونه پایکوفتنِ رقاصان زمانخوار .
انگاه چگونگی شدن شدتِ مورد تعبیر واقع شده منجر به تجربه ی حدود و ثقور کشف پیشا عقلی اگاهی دیگر ،ان دیگر غیر ،غیریت فراطور بی صورت ...چکامه ای در وصفش که بوق و بهار تهویه ی اب و هوا ،اقلیم های یک فلات ،تکثر را افریدن و تعبیه در ان تعین های تامل بر بلوک های سازنده ی ترکیب های تازه که به غنای جنبندگی راه میبرد ...
عشق و عقول اش طرف دیگر گردایه ی ها قوس که هم تا میخورد بر خمیدگی های غیر قابل تصور جز برای پرهیزگاری ریاضیاتی دانش نو بخت ،اتساع مناطق ظهور بیان مندی .